سنت های الهی در قرآن

دروس دین و زندگی متوسطه دوم

سنت های الهی در قرآن


 

 

سنت های الهی در قرآن

 

اهمیت و ضرورت سنت‏های الهی

منظور از سنت‏های الهی که مجرای تحقق اراده‏ی الهی در جهان هستند،چه قانون‏هایی هستند و اقسام آن کدامند؟ سنت‏های الهی چه ویژگی‏هایی دارند؟آیا می‏توان علت تمام‏ بدبختی‏ها را به بیگانگان و سیاست‏های مخرب آنان نسبت داد و یا گردش موافق و مخالف افلاک را در این حوادث مؤثر دانست؟ آیا شانس و اقبال می‏تواند توجیه‏گر حوادث تلخ و شیرین باشد؟ آیا بهتر نیست که به قرآن پناه ببریم و عامل اصلی گرفتاری‏ها و راه‏ درمان را در آن بیابیم؟

معنای لغوی و اصطلاحی سنت

سنت در لغت به معنای سیره و روش‏[ابن مکرم،1405 ق، ج 31:226]و در اصطلاح اصول فقه عبارت است از قول و فعل‏ و تقریر معصوم(ع)[فتح الله،1415:237].
«سنت الهی»،یعنی:«ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد» [قلعجی،1408 ق:250]،یا«روش‏هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را برپایه‏ی آن‏ها تدبیر و اداره می‏کند»[مصباح یزدی، 1368 ش:425].البته منظور از«سنت الهی»آن نیست که فعل‏ خاصی مستقیما و بی‏واسطه از خداوند صادر شود،بلکه خداوند امور را با اسباب و وسایل طبیعی و فوق طبیعی انجام می‏دهد و چنان‏که خواهیم گفت،یکی از سنت‏های الهی همین سنت الهی‏ در اسباب و مسببات است.در عین حال و در مرحله‏ی بالاتر، افعال را به خداوند نیز می‏توان منسوب کرد و بنابراین تعابیر «سنة اللّه»[احزاب/38 و 62،فاطر/43،غافر/85،و فتح/ 23]و«سنتنا»[اسراء/77]که در قرآن کریم به کار رفته‏اند،بر همین وجه هستند.
نکته‏ی دیگر این است که مراد از تعابیری همچون‏ «سنة الاولین»[انفال/38،حجر/13،کهف/55،فاطر/43] و«سنن الذین من قبلکم»[نساء/26]نیز آن نیست که دو سنت‏ وجود دارد،بلکه از آن‏جا که طرف مقابل سنت الهی ممکن است‏ انسان‏ها باشند،بنابراین سنت الهی را به آنان نسبت می‏دهیم؛ چنان‏که در تعریف سنت الهی گاهی به این مطلب اشاره می‏کنند: «ترکیب اضافی(سنة اللّه)عبارت از روشی است که خداوند متعال‏ از روی حکمت خویش حسب رفتار و سلوکی که مردم با شریعت‏ او دارند،نسبت به آنان اعمال می‏دارد»[خرمشاهی،ج 2: 1221].

اقسام سنت الهی

سنت‏های الهی گاهی تقسیم می‏شوند به:اخروی و دنیوی. سنت‏های اخروی راجع به زندگانی آن جهانی انسان‏ها و پاداش و کیفر اخروی اعمالشان است.و سنت‏های دنیوی مربوط است به‏ زندگی این جهانی آدمیان که به نوبه‏ی خود،یا به رفتارهای فردی‏ اختصاص دارند،یا به رفتارهای اجتماعی،و یا به هر دو.این‏ دسته از سنت‏های دنیوی نیز گاهی مطلقند که مسبوق به افعال‏ انسان‏ها نیستند؛مثل:سنت هدایت توسط انبیا و سنت آزمایش. مردم چه بخواهند و چه نخواهند،هم مورد تبلیغ و ارشاد انبیا واقع‏ می‏شوند و هم مورد ابتلا و امتحان.و گاهی مقید و مشروط هستند به رفتار مردم؛مثل سنت امداد.یعنی مردم در ابتدا اراده‏ی دنیا یا آخرت می‏کنند و در راه خود به کوشش‏هایی دست می‏زنند و آن‏گاه‏ امدادهای الهی به خوبان و به نحوی هم به بدان می‏رسد.[مصباح‏ یزد،1368:435-426].
از سنت امداد که بگذریم،به سنت‏های دیگری می‏رسیم که‏ در دو دسته قابل تقسیم هستند:
1.سنت‏های مقید و مشروطی که مخصوص اهل حق‏ هستند.این سنت‏ها را می‏توان زیر چهار عنوان درج کرد:زیادت‏ نعمت‏های معنوی و اخروی،تحبیب و تزئین ایمان،زیادت‏ نعمت‏های مادی و دنیوی،و پیروزی بر دشمنان.
2.سنت‏های مقید و مشروطی که مخصوص اهل باطل‏ هستند.این سنت‏ها را می‏توان زیر هشت عنوان ذکر کرد:زیادت‏ ضلالت،تزئین اعمال،املا و استدراج،امهال،ابتلا به‏ مصائب،تسلط مجرمان و مترفان،استیصال،و شکست از دشمنان‏[همان،ص 458-437].
برخی سنت‏های الهی دیگر عبارتند از:سنت الهی در اسباب‏ و مسببات،سنت هدایت و گمراهی،سنت الهی درباره‏ی مکر و ماکرین،سنت الهی درباره‏ی رزق بندگان،سنت الهی درباره‏ی‏ طلب دنیا و آخرت،سنت الهی درباره‏ی ایمان،تقوا و عمل‏ صالح،سنت تدافع حق و باطل،سنت آزمایش و ابتلا،سنت‏ ترف و مترفین،سنت استدراج و...[خرمشاهی،ج 2: 1231-1221].

ویژگی‏های سنت الهی

سنت‏های الهی سه ویژگی بسیار مهم دارند: 1.عام و فراگیرند[همان،ص 1221].
2.قیاس‏ناپذیرند[پیشین‏] 3.ثابت و تغییرناپذیرند[معادیخواه،1372،ج 6: 3213].

الف)فراگیر بودن سنت‏های الهی

عام و فراگیر بودن سنت‏های الهی در قرآن به این صورت آمده‏ است:
«یرید اللّه لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم و یتوب‏ علیکم و اللّه علیم حکیم»
[نساء/26]:خدا می‏خواهد راه سعادت‏ را برای شما بیان کند و شما را به آداب(ستوده)آنان که پیش از شما بودند،راهبر گردد و بر شما ببخشاید،و خدا دانا و به حقایق امور آگاه است.
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان‏ عاقبة المکذبین.هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین»
[آل عمران/137 و 138]:پیش از شما مللی بودند و رفتند.در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید چگونه عاقبت هلاک شدند آنان‏ که وعده‏های خدا را تکذیب می‏کردند.این(کتاب خدا)حجت و بیان است برای عموم مردم و پندی برای پرهیزگاران
فراگیر بودن سنت‏های الهی این مطلب را یادآوری می‏کند که‏ مردمان باید پند بپذیرند؛چراکه در صورت ارتکاب اعمالی،قطعا همان سنت‏های معمول در حق گذشتگان گریبانگیر آنان نیز خواهد شد[خرمشاهی،ج 2:1221].در واقع،آشنایی با سنت‏های‏ کهن،راز بینش و شناخت است‏[معادیخواه،1372،ج 6: 3214].حضرت علی(ع)می‏فرماید:
«والیقین منها علی أربع‏ شعب:علی تبصرة الفظنة،و تأول الحکمة،و موعظة العبرة،و سنة الاولین.فمن تبصر فی الفظنة تبینت له الحکمة،و من تبینت‏ له الحکمة عرف العبرة،و من عرف العبرة فکأنما کان فی الاولین»
[نهج البلاغه،ترجمه‏ی محمد دشتی،حکمت 31]:یقین(که‏ از پایه‏های ایمان است)،خود بر چهار پایه استوار است:بینش‏ زیرکانه،دریافت حکیمانه‏ی واقعیت‏ها،پند گرفتن از حوادث‏ روزگار،و پیمودن راه درست پیشینیان.پس آن‏که هوشمندانه به‏ واقعیت‏ها نگریست،حکمت را آشکارا ببیند و آن‏که حکمت را آشکارا دید،عبرت‏آموزی را شناسد و آن‏که عبرت‏آموزی را شناخت‏ گویا چنان است که با پیشینیان می‏زیسته است.

ب)قیاس‏ناپذیری سنت الهی

قیاس‏ناپذیری سنت الهی نیز یکی دیگر از ویژگی‏هاست. حضرت علی(ع)می‏فرماید:
«هو الذی اشتدت نقمته علی‏ أعدائه فی سعة رحمته.و اتسعت رحمته لاولیائه فی شدة نقمته‏ قاهر من عازه و مدمر من شاقه و مذل من ناواه و غالب من‏ عاداه.و من توکل علیه کفاه.و من سأله أعطاه و من أقرضه‏ قضاه و من شکره جزاه»
[نهج البلاغه،پیشین،خطبه‏ی 90]: اوست خدایی که با همه‏ی وسعت رحمتش،کیفرش بر دشمنان‏ سخت است و با سختگیری که دارد،رحمتش همه‏ی دوستان‏ را فرا گرفته است.هرکس با او به مبارزه برخیزد،(خداوند)بر او غلبه می‏کند و هرکس دشمنی ورزد،هلاکش می‏سازد. هرکس با او کینه و دشمنی ورزد تیره‏روزش کند.و بر دشمنان‏ پیروز است.هرکس به او توکل نماید،او را کفایت کند و هرکس از او بخواهد می‏پردازد و هرکس برای خدا به محتاجان‏ قرض دهد،وامش را بپردازد و هرکه او را سپاس گوید،پاداش‏ نیکو دهد.

ج)تحول ‏ناپذیری سنن الهی

یک ویژگی مهم سنت‏های الهی این است که ثابت و تغییرناپذیرند.قرآن کریم می‏فرماید:
«سنة اللّه فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة اللّه تبدیلا»

[احزاب/62].
«سنة اللّه التی قدخلت من قبل و لن تجد لسنة اللّه تبدیلا»
[فتح/23].
«فلن تجد لسنت اللّه تبدیلا و لن تجد لسنت اللّه تحویلا»
[فاطر/4].
تبدیل سنت خدا به این است که عذاب خدا را بردارند و به‏ جایش عافیت و نعمت گذارند.و اما تحویل سنت عبارت از این‏ است که عذاب فلان قوم را که مستحق آن شده‏اند،به سوی قومی‏ دیگر برگردانند[طباطبایی،1363،ج 17:89].

سنت تدافع حق و باطل

مراد از تدافع بین حق و باطل،تدافع اهل حق و باطل است. نکته‏ی مهم در این سنت،غلبه‏ی حق بر باطل در همین دنیاست‏ که البته با شرایطی همراه است؛زیرا جزا و پاداش اخروی در مورد اهل حق و باطل مسأله‏ی روشنی است.در قرآن کریم آمده است:
«جاء الحق و زهق الباطل کان زهوقا»
[اسراء/81]: حق بیامد و باطل رفت که باطل از میان رفتنی است.
عبارت«باطل از میان رفتنی است»در آیه‏ی شریفه،بر سنت‏ امحای باطل دلالت دارد.همچنین،در آیه‏ی دیگری می‏فرماید:
«بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق»
[انبیا/18]: حق را بر باطل می‏افکنیم و(حق)آن را درهم می‏شکند و آن‏ (-باطل)یکباره از میان می‏رود.در آیه‏ی دیگری چنین آمده است:
«جاء الحق و ما یبدئ الباطل و ما یعید»
[سبأ/49]:حق بیامد و باطل نه(کاری را)آغاز می‏کند و نه دوباره به انجام می‏رساند.
پیروزی حق بر باطل در میدان حجت و استدلال و برهان نیز می‏تواند بخشی از پیروزی اهل حق بر باطل باشد.از برخی آیات‏ قرآن نیز این مطلب فهمیده می‏شود و چنان‏که گفته‏اند،شواهدی‏ در این زمینه در دست است‏[مصباح یزدی،1368:425].آیات‏ شریفه زیر از این نمونه‏اند:
«و یرد اللّه أن یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین.لیحق‏ الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون»
[انفال/7 و 8]:خدای‏ متعال می‏خواهد که حق را با کلمات خویش استقرا دهد و دنباله‏ی‏ کافران را ببرد تا حق را استقرا دهد و باطل را نابود کند؛هرچند گناهکاران را بد آید.
«و یمح اللّه الباطل و یحق بکلماته»
[شورا/24]:خدای‏ متعال باطل را نابود می‏سازد و حق را با کلمات خویش استقرار می‏دهد.
برای تحقق وعده‏ی الهی در جهت نصرت مؤمنان شرایطی لازم‏ است که برخی از آن‏ها عبارتند از[خرمشاهی،ج 2:1221]:

1.ایمان

«ولا تهنوا و لاتحزنوا و أنتم الاعلون ان کنتم مؤمنین»
[آل عمران/139]:سست مشوید و نگران نباشید که شما اگر واقعا ایمان داشته باشید،برترید.
«ثم ننجی رسلنا و الذین آمنوا کذلک حقا علینا ننج المؤمنین»
[یونس/103]:آن‏گاه رسولان و نیز کسانی را که ایمان آورده‏اند، می‏رهانیم.بر عهده‏ی ماست که مؤمنان را رهایی دهیم.
«و کان حقا نصر المؤمنین»
[روم/47]:یاری کردن مؤمنان‏ بر عهده‏ی ماست.

2 و 3.تقوا و صبر

«بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم‏ بخمسة آلاف من الملائکة مسومین»
[آل عمران/125]:بله اگر شما صبر و ایستادگی در جهاد پیشه کنید و پرهیزگار باشید،چون کافران‏ بر سر شما شتابان و خشمگین درآیند،خداوند پنج هزار فرشته را(با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است)به مدد شما فرستد.

«قال موسی لقومه استعینوا باللّه و اصبروا ان الارض للّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین»
[اعراف/128]:موسی به‏ قوم خود گفت:از خدا یاری خواهید و صبر کنید که زمین ملک‏ خداست و او به هرکس از بندگان خواهد واگذارد و حسن عاقبت‏ و فیروزی مخصوص اهل تقواست.

4.یاری کردن دین اسلام

«و لینصرن اللّه من ینصره»
[حج/40]:قطعا کسی که خداوند را یاری کند،خداوند نیز او را یاری می‏کند.
«یا أیها الذین آمنوا ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت أقدامکم»
[محمد/7]:ای کسانی که ایمان آورده‏اید،اگر خداوند را یاری‏ کنید،یاری‏تان می‏دهد و گام‏هایتان را استوار می‏سازد.

5.جهاد و فراهم کردن قوا

«وأعدوالهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به‏ عدو اللّه و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم و ما تنفقوا من شئ فی سبیل اللّه یوف الیکم و أنتم لاتظلمون»
[انفال/60]:و شما ای مؤمنان،در مقام مبارزه با کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان‏ سواری برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خودتان فراهم‏ سازید و بر قوم دیگری که شما بر دشمنی آنان آگاه نیستید و خدا از آن آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا صرف می‏کنید، خدا تمام به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.

6.ذکر و یاد خدا

«یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا اللّه کثیرا لعلکم‏ تفلحون»
[انفال/45]:ای کسانی که ایمان آورده‏اید،آن‏گاه که‏ گروهی با شما روبه‏رو شدند،ثابت قدم باشید و خداوند را فراوان‏ یاد کنید؛باشد که رستگار شوید.
نکته‏ای که باید مؤمنان در باب سنت پیروزی بر دشمنان به آن‏ توجه کنند،توجه به شرایط آن است و این سنت‏ها،مقید و مشروط هستند.توضیح این‏که:شکست ظاهری مؤمنان از دشمنان در صورت اختلاف،عدم اطاعت از فرمانده،ریا،غرور و مانند آن‏ نیز از سنت‏های الهی است که سبب مبتلا شدن به مصیبت‏ها و رنج‏ها خواهد شد؛چنان‏که در«جنگ احد»چنین شد.یکی از نویسندگان در رابطه با مسأله‏ی رهبری می‏نویسد:«مسأله رهبری‏ نقش بسیار مؤثری در سرنوشت اقوام و ملل دارد،ولی نباید فراموش‏ کرد که ملت‏های بیدار همواره رهبران لایق را به رهبری خویش‏ می‏پذیرند و رهبران نالایق،زورگو و ستمکار در برابر خشم و اراده‏ی آهنین ملت‏ها درهم کوبیده می‏شوند»[مکارم شیرازی و دیگران،ج 7:212].
در قرآن کریم آمده است:
«ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
[رعد/11]:خداوند وضع هیچ ملتی را عوض‏ نمی‏کند تا که خودشان تغییری در خود ایجاد کنند.
بنابراین آیه،هیچ ملّتی از بدبختی به خوشبختی نمی‏رسند، مگر این‏که عوامل بدبختی را از خود دور سازند.و برعکس،یک‏ ملت خوشبخت را بدبخت نمی‏کند،مگر آن‏که خودشان‏ موجبات بدبختی برای خویش فراهم آورند[مطهری،1374: 112].یعنی این خود سنت الهی است که سرنوشت ملت‏ها را به‏ دست خود آن‏ها سپرده است.دعا،صدقه و توکل هرکدام یک‏ سنت الهی هستند و تقوا،تلاش و پایداری نیز سنت‏های الهی‏ هستند.

 

منابع

1.ابن مکرم(ابن منظور)،جمال الدین،لسان العرب.ج 31.نشر ادب حوزه‏ قم.1405 هـ.
2.فتح اللّه احمد.معجم ألفاظ الفقه الجعفری.بی‏نا.بی‏جا.1415 هـ. 3.قلعجی،محمد.معجم لغة الفقهاء دارالنفائس.بیروت.1408 هـ. 4.مصباح یزدی،محمد تقی.جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن.مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی،تهران.چاپ اول.1368.
5.خرمشاهی بهاء الدین.دانشنامه‏ی قرآن.ج 2. 6.معادیخواه عبد المجید،فرهنگ آفتاب«فرهنگ تفصیلی مفاهمیم نهج البلاغه» نشر ذره.تهران چاپ اول.1372.
7.طباطبائی سید محمد حسین.تفسیر المیزان.ترجمه‏ی سید محمد باقر موسوی همدانی.بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجا مؤسسه انتشارات امیرکبیر.تهران.1363.
8.مکارم شیرازی ناصر و جمعی از نویسندگان.تفسیر نمونه.ج 7. دارالکتاب الاسلامیه.
9.مطهری مرتضی.عدل الهی.انتشارات صدرا.قم.1374.

سنّت که جمع آن «سنن» است، در لغت به معنای راه، روش، طریقه، قانون، سرشت، آیین، رسم، شریعت و نهاد آمده است.1 این کلمه، از ریشه «سَنَّ» به معنای تیز کردن،صیقل دادن، راندن و راه بردن یک چیز در مسیر مشخص است.2
واژه سنّت، معانی و کاربردهای اصطلاحی گوناگون دارد که در همه موارد با معنای لغوی آن مرتبط است. مهم‏ترین معانی اصطلاحی آن عبارتند از:

1. سنّت به معنای قوانین کلی و تغییرناپذیر

سنت به این معنا، شامل قوانین کلی و تخلف‏ناپذیر است که تبیین روابط پدیده‏ها در نظام آفرینش و شرح و تبیین قانون‏مندی هستی و هم‏چنین چگونگی عملکرد آن قوانین در جهان هستی را به عهده دارد. بنابراین، سنت در این معنا، شامل قوانین علّی و معلولی حاکم بر نظام عالم و آدم و پدیده‏ها، مانند قوانین حاکم بر جامعه، تاریخ و تحولات آن‏هاست. برهمین اساس، از دیدگاه قرآن، سنّت خدا در راستای محو و نابودی شرک و استکبار و وراثت مؤمنان بر جهان در حرکت است. و یا سنّت «امداد» که «کلی‏ترین سنّتی است که خدای متعال در پی اعمال انسان‏ها اعمال می‏کند؛ بدین معنی که خدای متعال هم کسانی را که طالب دنیا و کمالات مادّی و این جهانی باشند و در راه باطل و شرّ گام گذارند، یاری و کمک می‏کند و هم کسانی را که جویا و خواستار آخرت و کمالات معنوی و آخرتی باشند و در طریق حقّ و خیر نهند؛ یعنی وسایل پیشرفت و نیل به هدف را برای هر دو دسته فراهم می‏سازد.»3
تفاوت سنّت امداد با سنّت امتحان در این است که سنّت امداد، مسبوق به رفتار آدمیان است؛ یعنی انسان درپی اعمال خود سنّت امداد را در می‏یابد، درحالی‏که سنّت امتحان مسبوق به افعال انسان نیست و انسان‏ها چه بخواهند و یا نخواهند آزمایش خواهند شد. سنّت امداد که بر اساس آن، خداوند نعمت‏های خود را در اختیار همگان قرار می‏دهد، در واقع بیانگر مقام رحمانیت خداست؛ زیرا خداوند بر اساس مقام رحمانیّت خویش، نیکان و بدان را از فیض عمومی خود بی بهره نمی‏گذارد. قرآن کریم می‏فرماید:
كُلاًّ نُمِدُّ هؤلاءِ وَ هَؤلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا (اسراء: 20)
و ما هر دو گروه را به لطف پروردگارت کمک خواهیم کرد و بخشش پروردگار تو منع شده نیست.

2-سنّت به معنای آداب و رسوم گذشتگان

سنّت و آداب و رسوم گذشتگان را می‏توان به سنّت حسنه و سنّت سیئه و یا سنّت مقبول و سنّت مردود تقسیم‏بندی کرد. سنّت حسنه و مقبول، مجموعه آداب و رسومی است که انسان‏ها در جوامع مختلف پدید آورده‏اند و دین اسلام آن‏ها را پذیرفته است. آداب و رسومی که به داد و ستد، ازدواج، روابط خویشاوندان و... مربوط می‏شوند، از این گونه‏اند که بیشتر آن‏ها را شریعت اسلامی تأیید کرده است. در مقابل، آداب و رسوم بد و مردود که مخالف شریعت اسلامی، قرآن و سخنان معصومان هستند و گذشتگان آن‏ها را وضع کرده‏اند و ممکن است در آینده نیز وضع گردند، مورد تأیید اسلام نیستند. اسلام انسان را به ایجاد سنّت نیک و آداب و رسوم صحیح مانند پل سازی، ساخت بیمارستان، ایجاد مراکز تعلیم و تربیت، دادن وام‏های قرض‏الحسنه، سرکشی به بیماران و عیادت از آن‏ها، شرکت در تشییع جنازه، تشویق کودکان و نوجوانان به فعالیت‏های سازنده و... ترغیب کرده و ثواب زیادی برای وضع کنندگان و عمل کنندگان به آن‏ها در نظر گرفته است. از سوی دیگر، آداب و شیوه‏های نادرستی که در طول سال‏ها، موجب انحراف و گمراهی مردم شده، مانند ایجاد مراکز عیش و نوش، قماربازی، شراب خواری، اختلاط محرم و نامحرم، مراسم مختلف، کاستن از زشتی گناه و معصیت و... را ناپسند شمرده و به ایجادکنندگان و پیروان آن سنّت‏ها وعده عذاب داده است.
سنّت به معنای آداب و رسوم گذشتگان، امروزه بیشتر در مقابل «مدرنیته» به کار می‏رود و به همه عناصر تفکر و عمل اقوام و ملّت‏های گذشته گفته می‏شود.به عبارت دیگر، سنّت به این معنا مجموعه آداب و هنجارهایی است که پیشینیان به آن عمل کرده‏اند، ولی با گذشت سال‏ها و قرن‏ها کهنه شده‏اند. ممکن است بعضی از این آداب و رسوم ارزشمند نباشند و به اصطلاح سنّت سیّئه و مردود به شمار آیند، ولی برخی بدون وارد دانستن کوچک‏ترین نقد و ایرادی، به آن‏ها پای بند هستند.
قرآن کریم این نوع سنّت را به بدی یاد کرده است و خاطر نشان می‏کند که هرگاه مشرکان از پاسخ به پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ناکام می‏ماندند، به رسم اجداد خود تمسک می‏جستند و می‏گفتند: ما گذشتگان و اجدادمان را چنین یافتیم، بنابراین ما هم همان گونه عمل می‏کنیم.4
در این نوع سنّت، زمینه ظهور ناسیونالیسم‏های قومی، تباری، ملی و حتی زبانی فراهم می‏شود. اسلام با شکستن حد و مرزهای کاذب، هر نوع آداب و رسوم گذشتگان را، خوب یا بد تلقی نمی‏کند، بلکه با دعوت انسان به اندیشه و تعقّل، بین سنّت مقبول و مردود تفکیک قائل شده و سنّت مقبول و حسنه را برای همیشه دارای ارزش و اعتبار می‏داند. اسلام آداب و رسوم گذشتگان را که با سرشت و فطرت پاک انسانی و با احکام الهی منطبق باشد، محترم و ارزشمند و در غیر این صورت، آن را فاقد ارزش الهی و معنوی می‏داند. در حدیثی از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است:
مَنْ سَنَّ سُنّةً حَسَنةً کان له أجرُها وَ أجْرُ مَنْ عَمِل بها مِنْ غَیر أنْ یَنْقُصَ مِنْ اجره شی‏ءٌ، و مَنْ سنَّ سنةً سیئةً کان له وِزْرُها و وزرُ مَنْ عَمِلَ بها.5
هر کسی که رسم نیکی را در جامعه مرسوم سازد، خداوند دو پاداش به او می‏دهد:یکی پاداش کار نیک خود و دیگری به اندازه پاداش هر اشخاصی که به آن رسم نیک عمل کنند. و هر کسی که رسم بدی را رواج دهد، افزون بر گناه خودش، گناه تمام کسانی را که به آن رسم عمل کنند، بر عهده خواهد داشت.
چنان‏که بیان شد، امروزه سنّت به این معنا را به‏طور معمول، در مقابل مدرنیته قرار می‏دهند. واژه «مدرن» از ریشه لاتینی «Modo» به معنای «به روز بودن»، «جدید» و «نو» گرفته شده است. این مفهوم بیانگر تمایز پدیده‏های نو و جدید نسبت به پدیده‏های کهنه و قدیمی است. گاهی این واژه به عنوان نماد اندیشه‏ها و شیوه‏های نوینی به کار می‏رود که جای‏گزین اندیشه‏ها و شیوه‏های قدیمی و سنّتی در زندگی فردی و اجتماعی شده‏اند و هم‏چنین در حوزه پژوهش‏های انسانی و زیبایی‏شناسی و قرائت‏های دینی کاربرد دارد. عمده‏ترین ویژگی مدرنیته، نقد و حتّی نفی گذشتگان است و در این نقد و نفی، سنّت‏های حسنه و مقبول نیز مورد تاخت و تاز قرار می‏گیرند و در عرصه‏های نظری و عملی، اندیشه‏ها و رفتارهای گذشتگان مردود اعلام می‏شود. روشن است که این نگرش، نگرشی افراطی است؛ زیرا مفهوم مدرن و مدرنیته، نفی همه آداب و رسوم و آموزه‏های گذشتگان و پشت پا زدن به همه آن‏ها نیست.

3-سنّت در اصطلاح علم اصول و حقوق اسلامی

سنّت در این معنا، شامل سخنان و نحوه زندگی و سلوک فردی و اجتماعی و سکوت معصومین است که با بررسی و تحلیل آن‏ها، احکام دین کشف می‏شود.
آن‏چه در بحث از سنّت الهی امتحان مقصود ماست، معنای اول از سنّت است؛ یعنی یک سلسله قوانین و نوامیسی که خداوند متعال بر جهان هستی حاکم کرده است که سه ویژگی اساسی دارند:
الف) کلی، عمومی و جهان شمول‏اند؛
ب) ناظر به نظام تکوین و تشریع‏اند؛
ج) تغییر ناپذیرند.
وجود این اصول و قوانین در اداره عالم و آدم که هر کدام در موارد معینی نقش خاص خود را ایفا می‏کنند، بیانگر اراده تکوینی و تشریعی خداست. بنابراین، در تعریف «سنّت الهی» می‏توان گفت:
ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد، یا روش‏هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را بر پایه آن‏ها تدبیر و اداره می‏کند.6
یکی از این ضوابط و قوانین کلی، سنّت «ابتلا» و «امتحان» است؛ زیرا اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که انسان به هدف آفرینش خود، یعنی تقرب به خدا و بندگی او نایل شود. برای رسیدن به این هدف، او را مختار و آزاد آفریده تا با افعال و اعمال اختیاری خود، به کمال رسد. بنابراین، برای رسیدن انسان به این هدف بزرگ، وسایل و ابزار آن را نیز فراهم کرده است. یکی از اصلی‏ترین وسایل، آزمایش انسان با سختی‏ها و ناملایمات، راحتی‏ها و خوشی‏ها و... است. آدمی برای رسیدن به کمال خود، باید از مسیرهای گوناگون عبور کند و آزمایش‏های زیادی را پشت سرگذارد تا ایمان واقعی و ادعایی او، هم برخود و هم بر دیگران آشکار شود. فردی از امام رضا علیه‏السلامدرباره امتحان الهی پرسید و تفسیر آیه «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنّا باللّه‏ و هم لایفتنون» را خواست. امام در پاسخ فرمود:
یُفْتَنُونَ کما یُفْتَنُ الذَّهَبُ، یُخْلَصُونَ كَما یُخْلَصُ الذَّهَبُ.7
انسان‏ها همانند طلا آزموده می‏شوند و چنان‏چه طلا را از دیگر فلزات مخلوط جدا می‏سازند، انسان‏ها نیز به وسیله امتحان و آزمایش پاک و پیراسته می‏شوند.

انواع سنّت‏های الهی

سنّت‏های الهی، به اقسام مختلفی تقسیم بندی می‏شوند؛ در یک تقسیم بندی می‏توان آن را به «سنّت‏های آخرتی» و «سنّت‏های این جهانی» تقسیم کرد.
سنّت‏های آخرتی درباره زندگی آن جهانی و ابدی انسان‏ها و پاداش و کیفر آخرتی اعمالشان است و سنّت‏های این جهانی به زندگی این جهانی آدمیان مربوط است. سنّت‏های این جهانی به نوبه خود به دو قسم تقسیم پذیرند. یکی سنّت‏های این جهانی که به رفتارهای فردی اختصاص دارند و دیگر، سنّت‏های این جهانی که به رفتارهای فردی اختصاص ندارد، یعنی یا اختصاص به رفتارهای اجتماعی دارند و یا رفتارهای فردی و اجتماعی، هر دو، را در بر می‏گیرند.8
در یک تقسیم بندی دیگر، سنّت‏های الهی به «سنّت تکوینی» و «سنّت تشریعی» تقسیم می‏شوند؛ منظور از سنّت تکوینی خدا، قوانین ثابت و کلی است که در دل کائنات و ذرات هستی جریان دارد. یکی از بارزترین نمونه‏های سنّت تکوینی، سنّت هدایت عمومی موجودات است که آیه زیر به آن تصریح دارد:
رَبُّنَا الَّذی أَعْطی كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی (طه: 50)
پروردگار ما کسی است که به هر چیزی آفرینش آن را داد و سپس آن را هدایت کرد.
البته این سنّت، معنای گسترده‏تری نیز دارد و افزون بر سنّت هدایت تکوینی، شامل هدایت مردم توسط انبیا نیز می‏شود.
در این نوع سنّت تکوینی، یعنی سنّت هدایت و راهیابی که در دل هر موجودی هست، خداوند هر موجودی را به کمال شایسته خویش می‏رساند و از درون، آن را شکوفا می‏کند. دانه گندمی که در دل خاک قرار می‏گیرد، به برکت هدایت تکوینی، مسیر رشد و شکوفایی را طی می‏کند و به خوشه و سنبل تبدیل می‏شود. این نوع از هدایت، لازمه رحمت گسترده پروردگار است که شامل همه موجودات اوست. هم‏چنین قوانین علّی و معلّولی حاکم بر جهان که هم در حیطهجان موجودات و هم در بیرون از جان آن‏ها یعنی در شئون ظاهری آن‏ها جریان دارد، نمونه دیگری از سنّت تکوینی است. «طغیان به هنگام رفاه و آسایش» از سنت‏هایی است که در شئون ظاهری بشر جریان دارد، یعنی احساس بی‏نیازی در اثر داشتن مال و ثروت فراوان، موجب سرپیچی از حدود الهی می‏شود. خداوند در قرآن می‏فرماید:
كَلاّ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی (علق: 6 و 7)
انسان طغیان می‏کند، وقتی که خود را بی‏نیاز ببیند.
قوانین دیگری نیز وضع شده است که آن‏ها را هدایت تشریعی می‏نامند. این نوع هدایت، ناظر به زندگی ظاهری، فردی و اجتماعی است که انتظام امور انسان بدون آن‏ها ممکن نیست. قوانین حاکم بر روند اجتماعی ـ سیاسی اقوام و ملت‏ها از این‏گونه‏اند. برای نمونه، سنّت تشریعی خداوند بر این جاری است که سرنوشت هیچ ملتی تغییر نمی‏کند، مگر این‏که خودشان براساس میل و اراده و اختیار خود، آن را تغییر دهند. خداوند در قرآن می‏فرماید:
إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: 11)
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‏دهد، مگر آن‏که خودشان دست به تغییر زنند.
هم‏چنین سنّت الهی بر این جاری است که رفاه اجتماعی در پرتو تقوا و خدا ترسی به دست می‏آید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَكْسِبُونَ (اعراف: 96)
و اگر اهل شهرها و آبادی‏ها، ایمان می‏آوردند و تقوا پیشه می‏کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‏ها می‏گشودیم، ولی آن‏ها حق را تکذیب کردند،ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
مجموعه قوانین و قواعد تکوینی و تشریعی، به نام «دین» بر بشر عرضه شده است.سعادت انسان در گرو مطابقت اندیشه‏ها، اخلاق و اعمال او با دین است و چون بین اندیشه، اخلاق و اعمال انسان با بدبختی و یا خوشبختی او رابطه حقیقی و علّی و معلولی وجود دارد و نه رابطه اعتباری، بنابراین از یک سو سنّت تکوینی خدا بر این است که همه انسان‏ها با امتحان به کمال و مقام قرب الهی برسند و از سوی دیگر، در عالم تشریع و قانون‏گذاری، وسایل و چگونگی امتحان و عملکرد آن نیز مشخص شده است.
از میان همه انواع موجودات، بشر موجودی است که به کمال نمی‏رسد، مگر با یک سلسله افعال اختیاری و ارادی که آن نیز سر نمی‏زند، مگر از باورهایی نظری و عملی. درنتیجه، این نوع باید تحت قوانین زندگی کند، حال چه قوانین حق و چه باطل، چه خوب و چه بد. پس خدایی هم که عالم تکوین را راه انداخته، باید برای او از طرفی یک سلسله اوامر و نواهی که جامع آن را شریعت می‏نامیم، تشریع کند و از سوی دیگر، حوادث اجتماعی و فردی پدید بیاورد تا انسان در برخورد با این دو، آن‏چه را در قوه و استعداد دارد فعلیت دهد و در آخر یا سعادتمند شود و یا شقی و بدبخت گردد و آن چه در باطن و کمون وجودش هست، به ظهور برسد. این‏جاست که نام محنت و بلا و امتحان و امثال آن هم بر این حوادث منطبق می‏شود و هم بر این تشریع.9

سنّت‏های الهی و سنّت‏های بشری

انسان‏ها در زندگی اجتماعی و فردی خود، قوانین و مقرراتی را وضع می‏کنند که سنن اجتماعی، قومی و یا ملی نامیده می‏شود آداب و رسوم خاص هر قوم و ملّت، سنّت ویژه آن‏هاست. هم‏چنین قوانین بین المللی که در سطح گسترده‏ای، به‏وسیله کشورها و سازمان‏های جهانی وضع می‏شود، نوعی سنن و آداب اجتماعی هستند، مانند احترام به حسن هم‏جواری، دخالت نکردن در امور داخلی کشورها و... ولی این سنن با سنّت‏های الهی از دو نظر فرق دارند:
الف) در کلیّت، ثبات و راه کارها و فرایند حاکم بر چگونگی وضع آن‏ها؛
ب) در غایت و هدف.
سنّت‏های الهی قابل تغییر و تبدیل نیستند و ثبات و دوام دارند، به گونه‏ای که آیه شریفه «و لن تجد لسنةِ اللّه‏ تبدیلاً؛ و سنّت خدای متعال را دگرگون نخواهی یافت» به آن تصریح دارد ولی در مقررات و سنت‏هایی که به دست انسان ایجاد می‏شوند، ثبات و دوام کمتری به چشم می‏خورد و همواره در حال دگرگونی و تغییرند. علل عمده تغییر، دگرگونی و بی‏ثباتی در قوانین بشری را می‏توان چنین برشمرد:
الف) جهالت: ناآگاهی و جهل انسان‏ها و مکاتب بشری به همه نیازهای مادی و معنوی انسان و زوایای حیات آدمی، باعث شده است که انسان‏ها توانایی ایجاد قوانین دقیق، بی‏عیب و جامع را نداشته باشند؛ زیرا مکتب‏های بشری از تبیین همه ابعاد انسان عاجزند و تنها برخی از زوایای وجود او را مورد توجه قرار داده‏اند. به همین دلیل، از فهرست کردن همه نیازهای مادی و معنوی ناتوانند.از این‏رو، به وظایف و تکالیف انسان نسبت به خود، هم‏نوعان و اجتماع، محیط و جهانی که در آن زندگی می‏کند و مهم‏تر از همه، وظایفی که نسبت به خالق خود بر عهده دارد، به صورت همه جانبه توجه نشده است و اگر در برخی از مکاتب، به بعضی از بخش‏های یاد شده توجه شده است، اما حتی از ایجاد ارتباط سنجیده و متناسب بین آن‏ها ناتوان است. به همین دلیل، با گذشت زمان، نقص قوانین انسانی آشکار خواهد شد که قوانین و سننی که از این طریق و توسط مکاتب بشری سرنوشت انسان را در عرصه تاریخ رقم می‏زنند، در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و... پاسخگوی همه جنبه‏های مادی و معنوی، آخرتی و این جهانی نیستند و سرانجام، همواره دست به تغییر آن مقررات و قوانین می‏زنند. نمونه آشکار این قوانین را می‏توان در مکتب «اومانیسم» یا «انسان محوری» جست‏وجو کرد. در این مکتب، انسان از زوایای تنگ و تاریک محاسبات این جهانی و نظام حاکم بر روابط مادی و رفاه دنیوی بررسی شده و از ضروری‏ترین نیازهای روحی و معنوی آدمی غفلت شده است.
ب) در نظر گرفتن منافع شخصی یا گروهی: در بسیاری از موارد، هدف انسان از وضع مقررات و سنن، حفظ منافع فردی و یا گروهی است. آدمی برای رسیدن به منافع شخصی و گروهی خود با ایجاد مقررات ویژه‏ای، حتّی زمینه تجاوز به حقوق و منافع دیگران را فراهم می‏کند تا به هدف و مقصود این جهانی و مادی خود برسد، ولی در قوانینی که به‏وسیله خداوند وضع می‏شود، هدف، تأمین سعادت انسان و رساندن او به ارزش‏های برتر انسانی و الهی است. ازاین‏رو، چون خداوند بر مصالح و مفاسد امور و بندگان خویش آگاهی دارد و همه نیازهای واقعی و مادی و معنوی آفریدگانش را می‏داند و از سوی دیگر، بی‏نیاز مطلقی است که از اعمال بندگان خویش سودی به او نمی‏رسد، قوانین و سننی را وضع کرده است که در عین جامع بودن، قافله بشریت را به کمال واقعی و سعادت ابدی رهنمون می‏کند. علامه طباطبایی می‏فرماید:
فرق جوهری و اساسی بین سنّت‏های اسلامی و دیگر سنّت‏ها در غایت و غرض از آن سنّت‏هاست؛ زیرا هدف اسلام از ایجاد و تأسیس سنّت این است که جهان هستی و دنیا به صلاح و خیر خود نایل شود؛ در حالی که غرض و هدف سنّت‏های دیگر، برآورده کردن امیال و خواسته‏های خودشان است.10

رابطه سنّت‏های الهی با اعمال انسان

برخلاف تصور برخی از فیلسوفان مغرب زمین، مانند دیوید هیوم ما بر این باوریم که میان قوانین تکوینی و تشریعی و اعمال انسان ارتباط وجودی و رابطه علّی و معلولی برقرار است؛ زیرا نظام عالم، نظام کنش و واکنش یا عمل و عکس العمل است و جریان علّیت در همه شئون هستی برقرار است. ازاین‏رو، این حقیقت و قانون که «انسان در گرو اندیشه‏ها و اعمال خویش است»11، سنّت و قانون تخلف‏ناپذیر خداست. بر اساس این قانون، هر عمل فردی یا اجتماعی، نتایج خود را بر فرد و جامعه به جا خواهد گذاشت. شخص و یا جامعه‏ای که غرق در عیش و عشرت و دنیاطلبی و در پی فسق و فجور و گناه باشد، گرفتار سنّت «استدراج» خواهد بود؛ یعنی هر لحظه به گمراهی نزدیک‏تر می‏شود و در مقابل، افراد و جوامعی که در راستای استقرار آرمان‏های الهی و توحیدی در حرکتند، به سمت جلب توفیق الهی و پیروزی گام برمی‏دارند. خداوند متعال می‏فرماید:
كَتَبَ اللّهُ َلأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلی. (مجادله: 21)
خداوند مقرّر کرده است که به یقین، من و فرستادگانم چیره می‏شویم.
بدین‏ترتیب، کوچک‏ترین اندیشه و عمل در نظام هستی، بی‏پاسخ نیست و تلاش‏های انسان هر چه باشد، زیر پوشش یکی از سنت‏های الهی قرار می‏گیرد. در حکمت متعالیه، به خوبی اثبات شده است که فصل اخیر انسان، حقیقت او را تشکیل می‏دهد و عقل او به دو قسم نظری و عملی تقسیم می‏شود. ایمان انسان ناظر به اعتقادات نظری و عقل نظری او و عملکردهای او ناظر به عقل عملی است. ازاین‏رو، آدمی نه تنها با اندیشه‏ها و افکار خود، بلکه با اعمال و حتی نیّات خویش نیز متحد است و حقیقت او را مجموعه‏های یاد شده تشکیل می‏دهند. به همین دلیل، هر اندیشه، عمل و نیّتی که دارد، بیرون از جان و هویت او نیست و انسان مانند بنّایی است که ساختمان و بنای وجودی خویش را با مصالح اندیشه و عمل می‏سازد و سنّت خداوند هم بر این است که اندیشه‏ها و اعمال زشت، آثار و پی‏آمدهای منفی و ناگواری برای فرد و اجتماع داشته باشد و اندیشه‏ها و عملکردهای شایسته نیز پی‏آمدهای مثبت و گوارایی را در جامعه و فرد پدید آورد. ازاین‏رو، امتحان انسان با ثروت و فقر، جوانی و پیری، بهره‏مندی از مقام دنیایی و یا بی بهره‏بودن از آن، سلامتی و بیماری و... سازنده هویت اوست و ارتباط وجودی با حقیقت و هویت او خواهد داشت؛ هویتی که در قیامت نیز با آن محشور می‏شود و اعمال خود را مجسم خواهد دید.

برخی از سنت‏ها و قوانین الهی

سنّت امداد

كُلاًّ نُمِدُّ هؤلاءِ وَ هَؤلاءِ (اسراء: 20)
هر یک از دو گروه (آخرت طلب و دنیا طلب) را یاری می‏کنیم.

سنّت استدراج

وَ الَّذینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(اعراف: 182)
و آن‏ها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.

سنّت هدایت

رَبُّنَا الَّذی أَعْطی كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی. (طه: 50)
پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آن‏چه را لازمه آفرینش او بوده داده، سپس هدایت کرده است.

سنّت پیروزی رهبران الهی

كَتَبَ اللّهُ َلأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلی (مجادله: 21)
خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز شویم.

سنّت تغییر سرنوشت به خاطر تغییر روش

إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: 11)
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‏دهد، مگر آن‏که آنان آن‏چه را در خودشان است تغییر دهند.

سنّت نابودی باطل

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ (انبیاء: 18)
بلکه ما حق را بر سر باطل می‏کوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه، باطل نابود می‏شود.

سنّت رحمت

كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (انعام: 54)
پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده است.

سنّت نزول برکات بر جامعه در نتیجه تقوا

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ (اعراف: 96)
و اگر اهل شهرها و آبادی‏ها، ایمان آوردند و تقوا پیشه می‏کردند، برکاتی از آسمان و زمین را بر آن‏ها می‏گشودیم.

سنّت سختی در زندگی در صورت فراموشی خداوند

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكًا (طه: 124)
هر کس از یاد من روی‏گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت.

سنّت وراثت اهل حق بر زمین

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ اْلأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ (انبیاء: 105)
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند بود.

__________________________
پینوشت :
1. على اکبر دهخدا؛ لغت نامه، ج 8، ص 12146.
2. المنجد، ماده سَنَّ.
3. محمد تقى مصباح یزدى، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1367، ص 435.
4. زخرف: 22.
5. راغب اصفهانى؛ مفردات، ماده وزر.
6. جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 425.
7. محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، کتاب الحجة، نشر دارالکتب الاسلامیه، ص 370، ح 4.
8. همان، ص 426.
9. المیزان، ترجمه: موسوى همدانى، ج 4، ص 48.
10. المیزان، انتشارات الاعلمى، ج 4، ص 239.
11. مدثر: 38: «کل نفس بما کسبت رهنیة».

منبع : کتاب "سنت امتحان در زندگی انسان

  1. سنت هاي الهي

يكى از سنت هاى الهى، حوادث سخت و مشكلاتى هم چون مرض، يا ضرر مالى و جانى براى انسان است كه در زندگى فراوان براى انسان پيش مى آيد و خداوند به اين وسيله، بندگان خويش را آزمايش مى فرمايد ; بايد توجه داشت كه حوادث و مشكلات، سبب تكامل و ترقى انسان هستند ; افراد و امت ها بايد در كوره هاى سخت حوادث قرار گيرند و هم چون فولاد آب ديده شوند و افراد مؤمن و مقاوم از افراد ناشايست شناخته شوند. يكي ديگر از سنت هاي الهي سنت آزمايش است ; آزمايش از سنت هاى عام الهى است و مخصوص امت اسلام نيست، بلكه در همه امت هاى پيشين نيز جارى بوده، ليكن ابزار آزمايش متفاوت است. خداوند گروهى را با سختى ها و مشكلات امتحان فرموده، آن ها را دچار فقر، محروميت، مرض و... مى نمايد تا به اين وسيله، درجه صبر و استقامت آن ها را بيازمايد. در اين ميان، برخى به خوبى امتحان خود را پس مى هند و مصداق اين آيه شريفه مى شوند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىْء مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِّنَ الاَْمْوَ لِ وَ الاَْنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِينَ ; * الَّذِينَ إِذَآ أَصَـبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ ;(بقره،156) و البته شما را به سختى ها چون ترس و گرسنگى و كمبود اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم و بشارت ده به صابران ; آنان كه چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبر مى كنند و گويند ما به فرمان خدا آمده و به سوى او رجوع خواهيم كرد ; آن گروهند كه درود و رحمت خداوند بر آنان خواهد رسيد و آن ها هدايت يافتگان هستند.»
سُنّت سوم، سنت يارى خداست كه در طول تاريخِ زندگى انسان، خداوند همواره مؤمنان و بندگان خاص خود را يارى فرموده است. سنت املاء ، استدراج، امداد و تغيير

املاء به معناى مهلت دادن تا مدت معين است و لذا سنت املاء شاخه اى از سنت «اجل دار بودن» يا «تأخير اجل تا رسيدن وقت آن» مى باشد، و منظور از آن مهلت دادن به امت هايى است كه قدر نعمت هدايت خود را نمى دانند تا بلكه هوشيار شوند و توبه كنند و يا اينكه عذاب مهين را براى خود فراهم كنند. «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لاَِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِين»(آل عمران،178) «وَأُمْلِى لَهُمْ إِنَّ كَيْدِى مَتِين»(اعراف،183ـقلم،45). علامه طباطبائى مى فرمايد كه املاء از سنخ قضاى الهى است و مختص به ذات باريتعالى است و كسى با خدا در آن شريك نيست• و لذا در اغلب موارد قرآنى با صيغه متكلم وحده از آن تعبير آورده شده است.
استدراج:
استدراج از جهت لغوى يعنى بتدريج و پله پله كسى را پائين آوردن يا بالا بردن، و در اصطلاح به معناى اين است كه «رتبه كسى را به تدريج پايين بياورند تا جائى كه شقاوت و بدبختى اش به نهايت برسد و به ورطه هلاكت بيافتد»، اين كار با تجديد نعمتى بعد از نعمت ديگر صورت مى گيرد تا به وسيله التذاذ از نعمات، غفلت تشديد شود و سزاوار عذاب گردد. در سنت استدراج، نكته اصلى تجديد نعمت پس از نعمت ديگر مى باشد، و طبعاً اين امر مستلزم مهلت دادن نيز مى باشد اما اين حيثيت بالاصاله ملحوظ نظر نبوده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُون»(اعراف،182ـقلم،44 ). همچنين آيات (انعام، 44) و (اعراف، 95) از مصاديق سنت استدراج شمرده شده است. علامه طباطبائى مى فرمايد از آنجا كه استدراج، به روش رساندن نعمت بعد از نعمت است، و اين نعمتها به وسائطى از «ملائكه» و «امر» به انسان مى رسد، لذا از سنت استدراج به صيغه متكلم مع الغير تعبير آورده شده است.•
امداد:
معناى تحت اللفظى امداد «كشيدن» است، و از همين معنا، معناى «كمك كردن» اخذ شده است، ارتباط اين دو معنا به طرز زيبايى در تفسير الميزان، ذيل آيه 20 سوره اسراء، بيان شده است. امداد از سنن عام الهى است و شامل مؤمن و كافر، قبل و بعد از هدايت، مى شود. «كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاَءِ وَ هَـؤُلاَءِ مِنْ عَطَـآءِ رَبِّك...»(اسراء،20)، در اين آيه امداد و كمك خداوند شاملِ هر دو گروه انسان هاىِ دنياطلب و آخرت طلب، عنوان شده است.
سنت استدراج و املاء از سنت هاى بعد از هدايت است و گرچه ممكن است در مواردى مصداق سنت استدراج و امداد يكى شود مانند «مَن كَانَ فِى الضَّلَــلَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَـنُ مَدًّا»(مريم،75) ولى به معناى يكسان بودن آنها نيست. خداوند به كافر روزى مى دهد و او حاصل تلاش هاى خود را در دنيا مى بيند و اين ربطى به استدراج ندارد.
به علاوه، خداوند نسبت به مؤمنين، علاوه بر امداد عام كه تجلى صفت رحمانيت اوست، امداد خاصى دارد كه از آن به «توفيق» تعبير مى شود كه مجلاى صفت رحميت اوست.•
سنت تغيير:
سنت تغيير (كه تعبير دقيق تر آن سنت عدم تغيير مى باشد) از آيه «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِم»(رعد،11) اخذ شده است. اين آيه مى گويد تغيير اوضاع و شئون اجتماعى هر قومى تغييرى روبنايى است كه از يك تغيير بنيادى سرچشمه گرفته است و آن تغييرى است كه در درون خود آن قوم بايد بوجود آمده باشد. تا زمانى كه تغييرى در حالت روحى عمومِ افراد ملت ايجاد نشود، اوضاع خارجى و نهادهاى اجتماعى حاكم بر ملت نيز تغيير نمى يابد.
در موضوع سنت تغيير، بحث هاى متعددى مانند كيفيتِ استقلالِ جامعه از وجود افراد تشكيل دهنده آن، نقش اهداف در تغيير محتواى درونى ملتها، اهميت ارزش گرايى در سازندگى جامعه و... قابل طرح است كه هر يك به نوبه خود بحث مفصلى است.
پاورقي ها:
الميزان، ج 8 ، ص 347، ذيل آيه 183 سوره اعراف.
ر.ك: امدادهاى غيبى در زندگى انسان، شهيد مطهرى.

اصل وجود سنت هاي الهي
آيات ذيل بيان گر اصل وجود سنت است و به مصداق وخصوصيات كاري ندارد:
1. فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلا هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت ، و هرگز براى سنت الهى تغييرى نمى‏يابى .[2]
2. أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند ؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميان آنان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند ، و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مى‏كنند بهتر است . [3]
3. وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لأََزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ( همچنين ) بخاطر بياوريد هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت كه اگر شكر گزارى كنيد ( نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر كفران كنيد مجازاتم شديد است ! .[4]
4. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً .إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً.بيقين با (هر ) سختي آساني است. مسلما با (هر) سختي آساني است.[5]
علامه طباطباي هم به سنت الهي در اين آيه توجه نموده و در ذيل اين آيه شريفه مي فرمايد :
« و معلوم است كه اين عمل خداى تعالى مانند همه اعمالش بر طبق سنتى بوده كه در عالم به جريان انداخته ، و آن اين است كه هميشه بعد از هر دشوارى سهولتى پديد مى‏آورد ، و به همين جهت مطلب دو آيه قبل را تعليل كرده به اينكه اگر از تو وضع وزر كرديم ، و اگر نامت را بلند ساختيم ، براى اين بود كه سنت ما بر اين جارى شده كه بعد از عسر ، يسر بفرستيم ، و بنا بر اين احتمال لام در كلمه العسر لام جنس خواهد بود ، نه لام استغراق ، مى‏خواهد بفرمايد جنس عسر اين طور است كه به دنبالش يسر مى‏آيد ، نه تمامى فرد فرد عسرها».[6]بنا بر اين اصل وجود سنت هاي الهي در قرآن- واينكه تمام انسان يك قانون مشترك دارد -قطعي است . لذا قرآن مجيد بارها دعوت به مطالعه سنت‏هاي الهي، و سرگذشت ملت ها قبل نموده است.

[2]. فاطر، 43 .

[3]. زخرف 32

[4]. ابراهيم 7.

[5]. الشرح 5،6.

[6]. ترجمة الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني، ج 20 ص ، 533 ، دفتر انتشارات اسلامي ، چاپ پنجم.



ويژگي سنت هاي الهي
سنت هاي الهي از ويژگي هايش اينست كه علاوه برشيوع و اطراد دگرگوني ندارد ، بلكه هميشگي وهمه جايي است، وهم چنين قابل تبديل وجايگزيني نيست ، كه بدل داشته باشد. آيات ذيل اين صفات را بيان ميكند:
سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلاً. اين سنت خداوند در اقوام پيشين است و براى سنت الهى هيچگونه تغييرى نخواهى يافت .[7]
... فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً . هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت ، و هرگز براى سنت الهى تغييرى نمى‏يابى ![8]
با دقت به ظاهر آيات و تحقيق كه عده از قرآن پژوهان انجام داده اند اصل سنت هاي كلي الهي امر قطعي است . اينك به نمونه هاي ديگر از سنت هاي الهي در جزء بيست يكم قرآن، اشاره ميكنم.

بررسي سنت هاي الهي در جزء بيست يكم قرآن
سنت استيصال
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لهُمْ كَمْ أَهْلَكنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشونَ فى مَسكِنِهِمْ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ أَ فَلا يَسمَعُونَ. آيا براى هدايت آنها همين كافى نيست كه افراد زيادى را كه در قرن پيش از آنان زندگى داشتند هلاك كرديم؟! اينها در مساكن (ويران شده) آنان راه مى‏روند؛ در اين آياتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناك مجرمان)؛ آيا نمى‏شنوند؟![9]

سنت انتقام از مجرمين
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِئَايَتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ. چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او يادآورى شده و او از آن اعراض كرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت! [10] در اين آيه شريفه خداوند، خبر انتقام ازمجرمين ميدهد.( به صورت قضيه منجزه).
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك رُسلاً إِلى قَوْمِهِمْ فجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقاًّ عَلَيْنَا نَصرُ الْمُؤْمِنِينَ. و پيش از تو پيامبرانى را بسوى قومشان فرستاديم؛ آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى كه اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤمنان را يارى كرديم)؛ و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما![11]
سنت قطعي اجل مسمي
وَ يَستَعْجِلُونَك بِالْعَذَابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُّسمًّى لجََّاءَهُمُ الْعَذَاب وَ لَيَأْتِيَنهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ . آنان با شتاب از تو عذاب را مى‏طلبند؛ و اگر موعد مقرّرى تعيين نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مى‏آمد؛ و سرانجام اين عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل مى‏شود در حالى كه نمى‏دانند (و غافلند).[12]در اين آيه شريفه سخن از اين است كه سنت خداوند بر اين قرار گرفته است كه براي هر فرد وهم چنين براي هر قوم پايان مشخص است ، كه از آن عقب وجلو نمي افتد.

سنت قطعي مرگ
كلُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ ثمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ. هر انسانى مرگ را مى‏چشد، سپس شما را بسوى ما بازمى‏گردانند.[13] فرق بين سنت قبلي و آيه ي فعلي در اين است كه:
درآيه قبل سخن از نوع اجل ومرگ بود ، اما در اين آيه به صورت كلي از اصل مرگ، خبر ميدهد.

سنت مجاهدت وهدايت اهل حق(مشروط به تلاش)
وَ الَّذِينَ جَهَدُوا فِينَا لَنهْدِيَنهُمْ سبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين. و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد؛ و خداوند با نيكوكاران است.[14] در اين آيه شريفه صدرش حكايت از يك سنت دارد كه گذشت اما در ذيل آن(إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين) دو احتمال است:
الف: ذيل آيه حكايت از ياري نيكو كاران دارد به صورت قضيه شرطيه وچيزي هم بايد در تقدير بگرييم.( إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين ان كانوا محسنين) يعني سنت خداوند بر اين قرار گرفته است، كه با نيكوكاران باشد، ودر حقيقت ادامه مطلب قبل وتأكيد آن باشد.
ب: احتمال است بگوييم ذيل آيه خودش مستقلا خبر از سنت، امداد ميدهد.

سنت در تنگنا قرار دادن مجرمين ، به اميد بازگشت
ظهَرَ الْفَسادُ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسبَت أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْض الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كَيْف كانَ عَقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ كانَ أَكثرُهُم مُّشرِكِينَ.
فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق)بازگردند!
بگو: «در زمين سير كنيد و بنگريد عاقبت كسانى كه قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرك بودند![15]

سنت اظلال ،مختص اهل باطل(مشروط)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فى الأَرْضِ فَيَنظرُوا كَيْف كانَ عَقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كانُوا أَشدَّ مِنهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا الأَرْض وَ عَمَرُوهَا أَكثرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كانَ اللَّهُ لِيَظلِمَهُمْ وَ لَكِن كانُوا أَنفُسهُمْ يَظلِمُونَ
ثُمَّ كانَ عَقِبَةَ الَّذِينَ أَسئُوا السوأَى أَن كذَّبُوا بِئَايَتِ اللَّهِ وَ كانُوا بهَا يَستَهْزِءُونَ.
آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براى زراعت و آبادى)بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد كردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (امّا آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مى‏كردند![16]
سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند!

سنت امداد مؤمنين (مقيد ومشروط)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسلْنَا عَلَيهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَ كانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً.
إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الأَبْصرُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوب الْحَنَاجِرَ وَ تَظنُّونَ بِاللَّهِ الظنُونَا.
هُنَالِك ابْتُلىَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شدِيداً. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى‏ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم)؛ و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‏دهيد بينا بوده است.
(به خاطر بياوريد) زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زمانى را كه چشمها از شدّت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مى‏برديد.
آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند![17]. براي به دست آوردن سنت امداد اين چند آيه را بايد با هم مد نظر قرار دهيم، تا اين سنت را بدست آوريم .
اما مقيد بودن اين سنت از ظاهر كلمه(هُنَالِك ابْتُلىَ الْمُؤْمِنُونَ) به دست مي آيد : يعني اين امداد مشروط به ايمان واطاعت از رهبري برحق است.

جايگاه مباني تفسيري درفهم ، سنت هاي الهي
نكته پاياني اينكه، مباني تفسيري در فهم و برداشت آيات در بردارنده سنت هاي الهي مؤثر است؛ مثلا اگر مبناي كسي مثل علامه طباطبائي در فهم قرآن تكيه برسياق باش، بايد اكثر آيات مذكوره را با سياق آيات كه در همان جاست تفسير نمود ونبايد آيه را تقطيع يا جداي از سائرآيات معني نمود؛ با اين مبنا بخشي از آيات كه گذشت دلالت بر سنت هاي الهي نخواهد كرد.
اما با تحقيق و برداشت كه اين جانب از تفسير سياقي دارد عبارت از اين است كه ، يكي از شرايط تفسير سياقي اين است كه:
تفسير به سياق نبايد محدود كننده مفاد آيات دال بر سنت هاي الهي باشد و لو اين كه آيه ي دال بر سنت الهي، در سياق سائر آيات قرار داشته باشد.

[7]. اسرا ،77.

[8]. فاطر، 43 .

[9]. سجده،26

[10].همان ،22

[11]. روم ،47.

[12]. عنكبوت،53

[13].عنكبوت،57.

[14]. همان ،69.

[15]. روم،41 و42.

[16].همان،9 و10.

[17]. احزاب، 9 الي11.

 


سنت های الهی در پاداش و کیفر هر چند که در تبیین قرآنی به گونه ای است که پاداش و کیفر به جهاتی در آخرت و جهان و سرای دیگری تحقق خواهد یافت و این سرا ظرفیت اجرای مکافات و پاداش اعمال آن را ندارد و یا خدا نمی خواهد که امر مکافات و پاداش و کیفرها به این سرا آورده شود، ولی با آن که چنین است و ادله فراوانی را قرآن و یا پیامبر برای این تاخیر مکافات بیان می کند ، با این همه بخشی از پاداش ها و کیفرها ( مکافات ) در همین دنیا انجام خواهد شد.

قرآن تصریح دارد که رحمت و مهربانی خداوند بر خشم و غضب او پیشی گرفته است و این که نمی خواهد و اراده نکرده است تا در این دنیا که دنیا تکلیف است به مجازات بدکاران و پاداش دهی به نیکان بپردازد. در بیانی دیگر می فرماید: اگر بخواهیم مردمان را بر گناهانشان مجازات کنیم جنبده ای بر زمین نمی ماند. از سوی کافران و مشرکان را سرزنش می کند که چرا به عذاب خواهی و تعجیل آن روی آورده اند و از خدا و پیامبرش درخواست عذاب استعجالی در دنیا را دارند. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: مقالات کلاس چهارم، ،
نویسنده : محمد رضا تیموری
تاریخ : دو شنبه 27 مهر 1394
زمان : 21:52


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.